کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:
می گویند که فردا مرا به زمین می فرستی اما من به این کوچکی و ناتوانی چگونه می توانم برای زندگی آنجا بروم؟
خداوند پاسخ داد:از میان فرشتگان بیشمارم یکی را برای تو در نظر گرفته ام ... و در انتظار توست و حامی و مراقب تو خواهد بود.
کودک می دانست که بزودی باید سفر خود را آغاز کند. پس سوال آخر را به آرامی از خداوند پرسید:
خدایا، اگر باید هم اکنون به دنیا بروم لااقل نام فرشته ام را به من بگو.
خداوند او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات اهمیت ندارد ولی وجودش بسیار ارزشمند
امّا می توانی او را مادر صدا کنی ...